ارزیابی رفتار مصرفکننده پس از خرید
بسیاری از دستاندرکاران تبلیغات و بازاریابی، به دنبال برنامهریزی موثر و کارآمد در جهت تبلیغات کالا و خدمات خود هستند. آنها روشهایی را مورد توجه قرار میدهند تا بتوانند مشتریان را متقاعد به خرید از خود کنند، اما معمولا این روشها تا جایی ادامه مییابد که مشتری را به خرید سوق دهد و پس از آن متوقف میشود. تصور غالب و در عین حال اشتباه در این زمینه آن است که چنانچه مشتری، کالا یا خدمات مزبور را خریداری کرد، دیگر نیازی به پیگیری وی وجود ندارد و بهتر است این نیرو صرف یافتن مشتریان جدید شود. تبلیغاتچیهای ماهر و بازاریابان زبردست میدانند که فروش، پایان رابطه با مشتری نیست و در واقع آغاز یک رابطهء بلندمدت با وی، جهت ترغیب به خریدهای بعدی و توسعهء نام تجاری مزبور در میان سایر مصرفکنندگان از طریق توصیهء محصول مزبور به ایشان است. بر این اساس ارزیابی مصرفکننده از کالای خریداری شده (رفتار پس از خرید) از دید بازاریابان زبردست بسیار مهم است.
ارزیابی پس از خرید
مرحلهء نهایی در فرآیند خرید مصرفکننده، رفتار پس از خرید است. در طی این زمان مصرفکننده خرید را ارزیابی میکند. این ارزیابی در واقع مقایسهء بین آن چیزی است که مصرفکننده انتظار آن را دارد و آن چیزی که واقعا دریافت کرده است. اگر کالا یا خدمات، انتظارات مصرفکننده را برآورده سازد، او از خرید راضی میشود، اما اگر این انتظارات را برآورده نکند، وی از خرید خود ناراضی خواهد شد. هنگامی که خرید یک کالا درگیری ذهنی بالایی را طلب میکند یا در نظر مردم بسیار مهم است و یا کالای خریداری شده قیمت بسیار بالایی دارد، مصرفکنندگان غالباً پس از خرید دچار شک و تردید میشوند. این شک و تردید، ناهماهنگی شناختی پس از خرید (Post Purchase Cognitive Dissonance) نامیده میشود. مصرفکنندگان در این حالت برای کاهش تنش و نگرانی پیش آمده، به دنبال تایید و تصدیق خرید خود پس از خرید هستند و این کار را از طریق نگاه کردن به تبلیغات و یا تصدیقهایی که فروشنده ارایه میکند انجام میدهند. در رفتار پس از خرید مصرفکنندگان نام تجاری خریداری شده را با سایر نامهای تجاری که آنها را خریداری نکردهاند، مقایسه میکنند. مثلا خریداری پس از ارزیابی چند اتومبیلکه بسیاری از آنها بسیار به هم شبیه هستند یکی از آنها را انتخاب میکند، وی پس از خرید ممکن است در معرض تبلیغاتی دربارهءاین اتومبیلها قرار بگیرد و با دیدن این تبلیغات، ماشین خریداری شده را با سایر ماشینهای تبلیغ شده مقایسه کند و در این شرایط ممکن است دچار نگرانی شود. طراحان تبلیغات و بازاریابان باید به منظور کاهش عدم تجانس شناختی پس از خرید مصرفکنندگان روشهای متفاوتی را به کار برند. یکی از این روشها، نشان دادن مشتریان و یا افرادی است که آن کالا را مصرف کردهاند و از آن راضی هستند. راه دوم استفاده از تبلیغات مقایسهای است که در آن مزایای نام تجاری نسبت به سایر نامهای تجاری نشان داده میشود. برقراری تماس فروشندگان و کارکنان خدمات پس از فروش و صحبت کردن با مشتری نیز به کاهش تنش و نگرانی مشتری و افزایش رضایت ایشان از خرید کمک میکند.